ساراسارا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره

خاطرات سارا

حبه انگور هم به دنیا اومد

امروز من سارا رو به خاطر کسالتی که داشت با خودم اوردم شرکت تا اگه حالش خوب نبود ببرمش دکتر .حدود یک هفته ای میشه که دخترم حال نداره.امیدوارم هر چه زودتر خوب خوب بشه.بچم با وجود کسالتش هر روز میره پیش دبستانی الهی مامان قربون شکلت بره گلم.امروز نی نی خاله تهمینه که ما حبه انگور صداش میکنیم امروز به دنیا اومده دلم واصه دیدنش داره پر میزنه. بوس این دفعه واصه خاله تهمینه و نینی گلش.
29 مهر 1393

پیش دبستانی رفتنت مبارک گلم

سارای عزیزم امروز اولین روزیه که تنها رفتی پیش دبستانی.دیروز براتون جشن گرفته بودن و من و تو وباباجون با هم رفتیم خیلی هم خوش گذشت.ماشالله دیروز اونقدر خوب از خواب بیدار شدی که من کیف کردم.البته ازت فیلم هم گرفتم که یادگاری بمونه.امیدوارم از پیش دبستانیت خیلی خوشت بیاد وهمیشه با ذوق و شوق بیدار شی واسه رفتن.اخه جیگر مامان خیلی ذوق رفتن به پیش دبستانی رو داشتی وخیلی منتظر رسیدن این روز بودی. باباجون دیروز وقتی دید تو رفتی تو جمع بچه ها واز ما جدا شدی اشکش در اومد و نتونست اونجا وایسه. خدایا  گل کوچولوی قشنگمون رو فقط و فقط به خودت میسپاریم همه جوره هواشو داشته باش.مرسی
2 مهر 1393
1